راز گرایش نوجوانان به فرهنگ کره
مجید مهرابی- روزنامهنگار
برای ما نسل اواخر دهه50 و اوایل دهه60 گرایش به سریالهای چشمبادامیها از تلویزیونهای سیاه و سفید و با شخصیتهایی مثل لینچان و هوسانگ نیانگ در سریال «جنگجویان کوهستان»، هانیکو در سریال «داستان زندگی» و قبلتر از آنها شخصیت جنجالی اوشین در سریال «سالهای دور از خانه» آغاز شد، با این حال کمتر از دو دهه بعد، ژاپنیها حتی با کارگردانهایی مثل کورساوا، قافیه را به فیلمها و سریالهای کرهای باختند. کسی فکر نمیکرد سریال «جومونگ» در دهه80 پیشقراول مجموعهای از سریالهای کرهای بشود که سیمای جمهوری اسلامی را به تسخیر درآورد و حتی خرید و پخش سریالهای کرهای از تلویزیون ایران به مناقشات سیاسی دو کشور هم راه پیدا کند. کرهایها که نهضتی را در فیلمسازی آغاز کرده بودند، خود را با فیلم «انگل» (parasite) به دنیا قبولاندند و با سریال «بازی مرکب» دنیا را تسخیر کردند. درباره دستمایه این دو فیلم و سریال که فقر است و استعارههایی علیه کاپیتالیسم و سرمایهداری را بهکار گرفته زیاد گفته شده است، فقط سؤال این است که چگونه صنعت فرهنگی کرهجنوبی مثل سایر صنعتهایش با چنین سرعتی در دنیا پیش میتازد؛ کرهایها در حوزه فرهنگ چه کاری کردهاند؟ چگونه در بین نسل نوجوان ایرانیها، یادگیری زبان کرهای جای زبان انگلیسی را میگیرد، موسیقی کیپاپ و گروه بیتیاس جایگزین انواع موسیقی میشود یا چطور نسل جدید ایران برای دیدن سریالی مثل بازی مرکب با این حجم از خشونت و خونریزی، استعارههای کلیشهای، تعلیقهای بیمورد، سر و دست میشکند؟ چه رازی در گرایش نسل نوجوان ما به فرهنگ شرقی نهفته است؟